دسته ای از افراد سعی می کنند به تمام حقایق دینی از جمله؛
قرآن ،وحی ، معجزه و...را با علل مادی تفسیر کنند ، چون هر
چه در طبیعت رخ دهد باید علل طبیعی و مادی داشته باشد و
قائل به اصالت ماده اند و قرآن را که سرمایه اصلی دینست را سخن
خود پیغمبر اسلام و وحی را هم نفس پیامبر اسلام بدانند و از طرفی
ادبیات پیامبربزرگ هم مختص آن زمان بوده ؛لذا امروز کار آیی ندارد و کل دین
تاریخ مصرفش گذشته است !!! این سخنان با ادبیات جذاب در کانال ها به
اشتراک می گذارند .
جواب
عینک انسان به هر رنگی که باشد، موجودات را به آن رنگ نشان می دهد،
این افراد مادى همه چیز را با عینک مادیت مى بینند، و چون خودشان هم
مادى و عاشق مادیاتند، لذا در نظر آنان معنویات و ما وراى طبیعت مفهوم ندارد،
و هر چه از حقائق دین که برتر از ماده ،به گوششان بخورد تا سطح مادیت
پائینش آورده، معناى مادى جامدى برایش درست مىکنند،(عینا مانند کودک خاک
نشین، که عالیترین شیرینى را تا با کثافت آغشته نکند نمیخورد). ما هیچ
قانونی نداریم که هر چه در طبیعت اتفاق بیافتند باید علت مادی داشته باشد،
ناقه صالح یا عصای موسی به اژدها در این طبیعت اتفاق افتادند ولی علت خارق
العاده و ماوراء طبیعت داشتند. هر چند در ظاهر مثل حوادث طبیعی اند ولی از نظر
پیدایش و کیفیت فرق اساسی دارند . قانون مشترک این است همه محکوم قانون
علیت اند ولی علت گاهی علت مادی است و گاهی نیست. لذا این سخن مادیون
یک مغالطه بیش نیست .
این درست بکسى می ماند رشته تحصیلی اش ادبیات است، و بخواهد با آن
احکام پزشکی را اثبات و یا نفى کند، این یک نوع فضولی است که
علمى که در باره اسرار طبیعت بحث مى کند، بخواهد حقایق خارج از طبیعت
را نفی کند بلکه راه دیگری دارد که در قاموس ذهن آنها نمی گنجد.